از بَر شده ام عشق ، تو را بی کم و بی کاست
پایان تو اینبار ز آغاز تو پیداست
دست تو برای دل من رو شده دیگر
این آتش افروخته از گور تو برپاست!
شادی ست اگر با تو به قدر سر سوزن
غم هست اگر با تو به اندازۀ دنیاست
****
سخت است دری سمت خدا باز نباشد
وقتی که رگِ خوابِ هوس دست زلیخاست
ای قوم به حج رفته بدنبال چه هستید؟
هر جا زخدا یاد شود کعبه همانجاست
****
گل در بر و می بر کف و با این همه اوصاف
باب دل من نیست بساطی که مهیاست
از طالع نحسِ دلمان است که هر چیز
ما خواسته بودیم اگر ، عشق نمی خواست
آغوش تو را باز کن ای مرگ ، که چون رود
ما را عطش بوسه زدن بر لب دریاست
در پاسخ من عشق تبسم زد و فرمود :
کوتاهی من نیست ، تقاضای تو بالاست
تقصیر تو را گردن تقدیر نیانداز
خوب و بد هر واقعه ، از ماست که برماست!
بیا با من ...
بیا تا آنجایی که خطوط به هم میرسند
بیا با من تا جائیکه میتوانی بخوانمت
تا پایان انتظار عاشقانه ام
تا پایان توان بی رمقم
بیا با من ...
با دستانت
با روحت
با تمام عشقی که داری
بیا با من ...
می خواهم آن باران گمشده ی رویایی را برایت زنده کنم
بیا با من تا انتهای همان شب
که در زیر رویایی ترین باران عشق ، با هم همقسم شدیم ...
باز هم اومدم ...
اما اینبار با یه روح بارونی ،
با یه عشق تازه ...
اومدم بگم میخوام عاشقونه با خدا و برای خدا باشم
اومدم تا قسم عشقم رو با بهترینم همراه قاصدکهای نقره ای باغ آرزوهام
به گوش خدا برسونم ...
و اومدم تا دوباره در کنار شما
زیباترین لحظات زندگیم رو توی دفتر خاطراتم ثبت کنم .
و اومدم بگم ...
( به نام تکسوار آسمونها )
امیدوارم حال تو،باشد همیشه رو براه .شکرخدا ،من هم ندارم غصه ای؛جز دوری از آن روی ماه
از راه دور ، سوسن سلامت می کند ، مریم دعاگوی شماست .هان راستی ،پروانه اینجا پیش ماست ،او هم دعاگوی شماست
یادش بخیر ! با آن صدای شرشرت ،ما روزهایی داشتیم .یا راستش ،آن وقت هادر قلب تو ،ما نیز جایی داشتیم
باران من ،حالا که تابستان شده،ما منتظر ،ما تشنه ایم .دیگر بیا ، دیگر غم دوری بس است .ما بیش از اینها تشنه ایم
باور بکن لبخند ما را تشنگی،از روی لب دزدیده است .اصلاً بپرس در باغ ما،این چند روز ،آیا گلی خندیده است ؟
این نامه را کوکب نوشت.از جانب گلهای باغ .حتماً بیا .دیگر خداحافظ تمام.
قربان تو.مینای باغ
داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره دیدمت
تو غمها غوطه ور شدم چرا؟
داشتم فراموشت میکردم اما تا صدات رسید به گوش من
شکستم بی صدا چرا؟
داشتی میرفتی از خیال من، خزونی بود بهار من
دیدم تو رو خزونم جون گرفت
این قلب سرد و ساکتم دوباره
با نگاه گرم و بی ریا و عاشقت زبون گرفت
چرا دوباره اومدی صدارو، جون دادی گل بهارو
زخم دل دوباره تازه شد
شوق نگاه خستمو دوباره، دوختی آخر ستاره
حسرتم بی اندازه شد
یا راحتم کن و واسه همیشه، این دلو بکن ز ریشه
از خیال سرد من برو
یا باغبون شو و بهارو، باز نشون بده گلارو
تو وجود خسته ام برو
چرا دوباره اومدی صدارو، جون دادی گل بهارو
زخم دل دوباره تازه شد
شوق نگاه خستمو دوباره، دوختی آخر ستاره
حسرتم بی اندازه شد
یا راحتم کن و واسه همیشه، این گلو بکن ز ریشه
از خیال سرد من برو
یا باغبون شو و گلارو، باز نشون بده بهارو
تو وجود خسته ام برو
داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره دیدمت
تو غمها غوطه ور شدم چرا؟
داشتم فراموشت میکردم اما تا صدات رسید به گوش من
شکستم بی صدا چرا؟
داشتی میرفتی از خیال من، خزونی بود بهار من
دیدم تو رو خزونم جون گرفت
این قلب سرد و ساکتم دوباره
با نگاه گرم و بی ریا و عاشقت زبون گرفت